خاطرات کاغذی

ببینید | دوستی پیرمرد و گنجشک کوچولو

پیرمرد کشاورز خسته از کار مزرعه در حالی که مشغول صرف کوفته برنجی بود،متوجه شد گنجشکی زیر سفره اش پنهان شده،پیرمرد گنجشک را به خانه برده و برایش آشیانه ای ساخت.
کد خبر: ۱۴۰۸۷۷۲
نویسنده مریم فلاح - گروه رسانه
تعداد بازدید : 68

روزی همسر پیرمرد نشاسته ای که برای آهار لباس‌ها آماده کرده بود را کنار آشیانه جیک جیکی ‌گذاشت و برای شستن لباس‌هایش به طرف رودخانه رفت در حالی که گنجشک را از خوردن نشاسته منع کرده بود.ساعتی بعد وقتی پیرزن، به خانه باز ‌گشت، نشاسته را خورده شده دید.

پیرزن که حسابی عصبانی شده بود جیک جیکی را از خانه بیرون کرد.مدتی بعد پیرمرد که دلتنگ گنجشک شده بود به دنبالش راهی جنگلی پر از ساقه‌های نی شد که از قضاخانه گنجشک‌ها درآن جا بود.جیک جیکی،پس از پذیرایی از پیرمرد،یک سبد بزرگ و یک سبد کوچک به عنوان هدیه نزد پیرمرد آورد و از او خواست یکی را انتخاب کند. پیرمرد به دلیل کهنسالی، سبد کوچک را بر‌داشت.

وقتی به خانه رسید و در جعبه را باز کرد،درون آن را مملواز جواهر دید، روز بعد پیرزن به طمع جعبه بزرگتر راهی جنگل شد غافل از این‌که جعبه بزرگتر خالی بود و...

پیام اخلاقی کارتون این بود که پیرمرد چون، مهربان و فداکار بود به جواهر رسید،اما پیرزن سنگدل و طماع ، به چیزی نرسید.

«دوستی پیرمرد مهربان و گنجشک کوچولو»، از مجموعه کارتون‌های «بهترین داستان‌های دنیا» برگرفته از داستان‌های مشهور کشورهای مختلف جهان بود .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها